عنوان : با سكوت كردن
راوي :همرزم شهيد
منبع :سايت ساجد
اوايل جنگ بود . از آنجا كه نيروهاي زميني هنوز شكل منسجمي نيافته بودند ، روزانه ماموريت هاي متعددي انجام مي داديم و حتي در بعضي موارد به شكار تانك و نفر مي رفتيم . از طرفي با دروسي كه در كلاسهاي پروازي فرا گرفته بوديم ، مي بايستي درارتفاع بالا پرواز مي كرديم . با موشك هاي پيشرفته اي كه ابرقدرت ها در اختيار رژيم بعث عراق گذاشته بودند، با اين شيوه پرواز( ارتفاع بالا) خيلي آسيب پذير بوديم . تا آن روز ، چند سانحه داده بوديم و دو سه تا از دوستان نزديك و صميمي ام را از دست داده بودم . وضع روحي خوبي نداشتم و نگراني عجيبي بر من مستولي شده بود . در چنين وضعي تصميم گرفتم به دفتر گردان بروم و مشكلاتم را با فرمانده گردان در ميان بگذارم .با حالي آشفته و پريشان راه دفتر سرگرد ياسيني را در پيش گرفتم. او از من خواست تا در كنارش بنشينم . ولي من توجهي نكردم و بي مقدمه به شكوه و گلايه پرداختم و جسارتهايي را به ايشان روا داشتم . او كه به خوبي پي برده بود هيچ گونه تسلطي بر اعصابم ندارم ، با خونسردي كامل از پشت ميزش بلند شد ، نگاهي آرام به چهره ام انداخت و از اتاق بيرون رفت .
با برخورد تندي كه من با او داشتم ، تصور كردم ، كه نزد معاون عمليات يا فرمانده پايگاه مي رود تا موضوع را با آنان در ميان گذاشته و مجازاتي برايم در نظر بگيرند . خود را براي پذيرش هر گونه تنبيهي آماده كرده بودم . (زمان جنگ بود و ايشان مي توانستند طبق قمررات جنگ با من برخورد كنند .) دو سه روزي از اين ماجرا مي گذشت و من همچنان منتظر عكس العمل آنان بودم . روزي افسر عمليات گردان آمد و گفت : - جلسه اي در دفتر فرماندهي تشكيل خواهد شد . در اين جلسه جمعي از مقام هاي كشوري و لشكري حضور دارند و در مورد پاره اي از مسائل ، از جمله اعطاي امتياز به گروهي از خلبانان تصميم خواهند گرفت . به همين منظور فرمانده گردان ، شما را به عنوان نماينده و امين خود انتخاب كرده و از شما خواسته تا در زمان مقرر در آن جلسه حضور يابيد .من كه از حركت تند و ناشايست آن روزم حسابي شرمنده شده بودم ، همچنان مات و مبهوت مانده بودم و با خود گفتم :« اقدامش گرچه سازنده است ، ولي از صد چوب برايم بدتر است .» آري ، شهيد ياسيني با اقدام مدبرانه آن روزش صبر و استقامت را به من آموخت ، خصوصا كه در عنفوان جواني و شروع خدمت بودم و از آن پس همواره سعي كردم تا اين عمل خداپسندانه را سر لوحه زندگي شخصي و اداري خود قرار دهم .

(شهيد عليرضا يا سيني)



تاريخ : شنبه 12 آذر 1390برچسب:, | 17:4 | نویسنده : علی اصغر سریزدی |
صفحه قبل 1 صفحه بعد
  • رمز موفقیت
  • کاناپه